«بلور»
شعر که مینویسم قلمزن هستم. فرصت ارایه که آید صدای شعر میشوم. شعر گاه به دفترم و نت موبایلم مهمان …
«انگشت ابهام»
شعر که مینویسم قلمزن هستم. فرصت ارایه که آید صدای شعر میشوم. شعر گاه به دفترم و نت موبایلم مهمان است، …
یلدا
«مِه در دِی» اگر رسیدن آوردش وابستگی و اگر نرسیدن باز وابستگی ‘به چه’ وابسته شدی کلیدی بدان سوگند وقتی …
«یکتا»
«یکتا» عروسکم من ازون کفشای کتونیم روی چوبای جلوی روت میخوام بنداشو در بیاره توی هوا پرواز بده این بادکنکو …
بدو لولا بدو
«بدو لولا بدو»* وقت کم نیاید نباید هم کم آید کاش در تقدیرت مرز دو عقربه روی هم بیفتند و …
مشکی
«پولک» تو چه میدانی زیر آبهای جهان چقدر ناسزا ریختهام نه بر خود بر سفسطهبازان هیچ نمیدانی بر متکاهای سنگیاش …